امروز: روزنامه اعتماد در گزارشی با طرح این سوال که انگیزه ورود چهرههای امنیتی به انتخابات ریاستجمهوری چیست؟ نوشت :
مصطفی پورمحمدی، رییس فعلی سازمان بازرسی کل کشور، در خصوص کاندیداتوریاش در انتخابات ریاستجمهوری گفت: «وقت ثبتنام معلوم میشود که کاندیدا میشوم یا نمیشوم.» او پیش از ریاست سازمان بازرسی کل کشور در تاریخ 23 مرداد 1384 از سوی محمود احمدینژاد برای تصدی وزارت کشور به مجلس معرفی شد و یک سال باقیمانده به پایان دولت نهم به دلیل اختلاف با احمدینژاد از این مقام برکنار شد. پورمحمدی پیش از این معاون برونمرزی وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان بوده است. این روحانی امنیتی و سیاستمدار 53 ساله اهل قم که این روزها بهشدت با دولتیها و به خصوص معاون اول رییسدولت دچار تنش و درگیری است، اگرچه اعلام کرده «وقت ثبتنام معلوم میشود که کاندیدا میشوم یا نمیشوم» اما برخی اخبار غیررسمی حکایت از انگیزه قطعی او برای کاندیداتوری در انتخابات سال 92 دارد. پورمحمدی در 53 سالگی قصد ورود به بازیای را کرده است که پیش از او محمد محمدینیک (ریشهری) و علی فلاحیان به عنوان چهرههای سرشناس امنیتی ایران در این بازی شکست خوردهاند. به واقع انگیزه و بهانه ورود پورمحمدی به انتخابات ریاستجمهوری چیست؟ چه تفاوتی میان پورمحمدی با ریشهری و فلاحیان وجود دارد که باعث میشود پورمحمدی خود را موفقتر از فلاحیان و ریشهری بداند؟ آیا شرایط تغییر کرده یا تغییر خواهد کرد؟ آیا پورمحمدی برای رسیدن به مقام ریاستجمهوری پا به صحنه انتخابات میگذارد یا اینکه هدفی همچون بر هم زدن بازی دولتیها را در سر میپروراند؟ آیا پورمحمدی از نسبیت مقبولیت سیاسی در میان توده جمهور برخوردار است یا اینکه خود را بینیاز از این مقبولیت میپندارد؟ آیا علل اصلی مخالفتهای او با محمود احمدینژاد و دولتمردانش، برای جذب افکار عمومی است یا اینکه او به وظیفهاش در سازمان بازرسی کل کشور عمل میکند؟ آیا پورمحمدی بهتر از سلفهای امنیتی خود به فرمول پیروزی انتخابات پی برده است که قصد بازیگری سیاسی کرده است؟ آیا ایرانیان به استقبال یک چهره امنیتی و قضایی میروند؟ و... پورمحمدی در حالی باید به این پرسشها پاسخ دهد که پیش از او محمد محمدینیک (ریشهری) و علی فلاحیان طعم کاندیداتوری و شکست در انتخابات را چشیدهاند و حضور او در انتخابات، گام سوم امنیتیها در انتخابات خواهد بود.
گام اول: ریشهری؛ نمایندگی جریان سوم
حجتالاسلام محمد محمدینیک اگرچه این روزها کمتر نامی و سخنی از او در محافل سیاسی شنیده میشود اما روزگاری نهچندان دور از مردان قدرتمند ایران به شمار میآمد. او با تشکیل جمعیت دفاع از ارزشها و جمع کردن چهرههای نزدیک به خود مانند روحالله حسینیان، محمد شریعتمداری، احمد پورنجاتی، عباس سلیمینمین، علی شکوهی، علی رازینی، حسن رحیمپورازغدی، محمود محمدعراقی و علی رازینی که همگی سابقه حضور در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران را در کارنامه داشتند، به موازات علیاکبر ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی به وزارت کشور رفت تا شاید بتواند به عنوان نماینده جریان سوم سیاسی ایران، ریاستجمهوری را از آن خود کند. دوم خرداد 76 و رای قاطع سیدمحمد خاتمی اما پایان رویای دور و دراز ریشهری بود. او در این انتخابات تنها با 744205 رای شکست سختی را پذیرا شد. شکست ریشهری در انتخابات سال 76 به نوعی روزه سیاسی ریشهری را به دنبال داشت. مهمترین عامل شکست ریشهری به عنوان وزیر مقتدر اطلاعات ایران را باید در یکدست نبودن اعضایی دانست که او در قالب جمعیت دفاع از ارزشها آنها را کنار یکدیگر نشانده بود. نشستن روحالله حسینیان و احمد پورنجاتی هرگز ناشدنی بود گرچه اینان همه از اعوان و انصار آقای ریشهری در دادستانی و وزارت اطلاعات بودند. از دیگر سو ریشهری و تمام مردان نامدارش به دلیل فعالیتهای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی هرگز قادر به گفتمانسازی در میان افکار عمومی نبودند. ریشهری اگرچه در حال حاضر نشان داده تمایلی به حضور مستقیم در فضای سیاسی ایران ندارد اما مردانش این روزها برخلاف او بسیار پرکارند؛ مردانی مانند محمد شریعتمداری و حسن رحیمپورازغدی و روحالله حسینیان.
گام دوم: علی فلاحیان و رقابت با خاتمی
شکست ریشهری در انتخابات ریاستجمهوری سال 76 به نظر میرسید آغاز و پایان ورود چهرههای امنیتی به رقابت انتخاباتی ریاستجمهوری باشد اما به ناگهان انتشار نام علی فلاحیان، وزیر اطلاعات دولت هاشمیرفسنجانی، در رسانهها به عنوان یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری سال 80 برای رقابت با سیدمحمد خاتمی، معادلات سیاسی را تا حدودی دچار تغییر و تحول کرد. فلاحیان که در سالهای ???? الی ???? قائم مقام یا به قول ریشهری ستون وزارت اطلاعات بوده است، در آن روزها هرگز چهره محبوبی به شمار نمیآمد. او بدون در اختیار داشتن حداقل کادری شبیه ریشهری پا به عرصه انتخابات ریاستجمهوری گذاشت و همچون ریشهری از سیدمحمد خاتمی شکست سختی خورد.
گام سوم: پورمحمدی و دوئل با احمدینژاد
پورمحمدی نیز همچون علی فلاحیان از منتقدان سرسخت اصلاحطلبان به شمار میآید و سوابق او بیش از آنکه سیاسی باشد، قضایی و امنیتی است. پورمحمدی یقینا خوب میداند که بازی سیاسی در ایران، بازی چهرههای امنیتی نیست که اگر بود، ریشهری و فلاحیان از آن سربلند بیرون میآمدند. او که در حال حاضر مغضوب معاون اول ریاستجمهوری و روزنامه ایران است، تلاش دارد داستان ناکامی چهرههای نامدار اطلاعاتی ایران را به اتمام برساند. اما اینکه او در این راه موفق خواهد بود یا خیر، بستگی به معلولهای فراوانی دارد. برنده شدن در بازی بزرگ انتخابات ریاستجمهوری ملزومات اولیهیی میطلبد که به نظر میرسد مصطفی پورمحمدی از این ملزومات ابتدایی بیبهره است یا اگر این ملزومات و امکانات را در اختیار دارد، افکار عمومی و رسانههای خبری از آن اطلاعی ندارند. پورمحمدی پیش از آنکه چهرهیی سیاسی باشد، چهرهیی امنیتی و قضایی است. نیمنگاهی به سوابق او موید همین مدعاست اگرچه او در این میان نیز نه عِده و عُده ریشهری را دارد و نه اقتدار فلاحیان را. پورمحمدی نماینده سوم چهرههای امنیتی- اطلاعاتی است که قصد بازیگری سیاسی را در سر میپروراند و باید به انتظار نشست و دید که آیا او به واقع به دنبال پیروزی است یا به دنبال برهم زدن بازی دولتیهاست. هر چه هست، این سوال همچنان وجود دارد که انگیزه ورود چهرههای امنیتی و اطلاعاتی برای رسیدن به قدرت سیاسی چیست؟
نظر شما